از نظر اسلام عقل بسیار مهم و اساسی است و از جایگاه بسیار برتری بهره می برد؛ چرا که در اثبات اصول دین و اصل پذیرش اسلام، این عقل است که به انسان کمک می کند تا حقیقت را چنان که هست دریابد و با قلب آن یافته را بپذیرد و بدان اعتقاد پیدا کند.
از نظر آموزه های اسلامی در شرایط تکلیف نیز عقل مطرح است؛ به این معنا که شخص باید چهار شرط بلوغ، اختیار، عقل و توان را دارا باشد تا کاری که تکلیف شده را انجام دهد و با فقدان هر یک دیگر آن تکلیف بر او نخواهد بود. پس کسی که بالغ نشده یا اختیاری ندارد و گرفتار اضطرار است یا گرفتار جنون و دیوانگی است یا استطاعت و توان انجام کاری را ندارد، تکلیفی بر عهده او نخواهد بود.
اما باید توجه داشت که در اسلام عقل با همه ارزش و جایگاه نمی تواند حکم شرعی داشته باشد؛ زیرا تنها خداوند است که حکم می کند و ما تنها باید بر اساس حکم الهی عمل کنیم.
البته برخی گمان کرده اند که نقل برتر از عقل است، در حالی که چنین نیست؛ زیرا نقل همانند عقل کاشف حکم است. به این معنا که ما با استفاده از چراغ عقل و نقل، راه را پیدا می کنیم، نه این که این عقل و نقل راه را می سازند؛ پس آن کسی که راه را می سازد همان حاکم یعنی شارع و خداوند است؛ و عقل و نقل دو چراغی است که ما با کمک آن ها این راه یعنی حکم شرعی را پیدا کرده و بر اساس آن عمل می کنیم.
این بدان معنا خواهد بود نمی توان گفت: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل؛ هر آن چه را عقل حکم کند شرع بدان حکم کرده و هر آن چه را شرع به آن حکم کند عقل حکم می کند؛ زیرا اصولا عقل و نقل حکم نمی کنند، بلکه فقط حکم را کشف می کنند و حاکم تنها خداوند است.(شوری، آیه 21)